السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی(عج)
اماما ما همیشه دروغ میگیم کی گفته که ما صدا میزنیم شما جواب ما رو نمیدی
این شمایی که سالیان سال هست هر روز و هر شب و هر لحظه ما رو صدا میزنی
ولی ما دریغ از یک
لـــــــــــــــــــــبـــــــــــیـــــــــــــــــک
این ماییم که نمیزاریم تو بیایی این ماییم که با گناهامون جلو ظهور تورو میگیریم
اماما !!!! خودت به کرم و بزرگی خودت ما رو ببخش حلالمون کن
خیلی حق برگردن ما داری ....
ولی ما...
هر روز و هر شب و هر لحظه بیشتر تاخیر میندازیم ظهور تورو
تویی که هر جمعه ما رو صدا میکنی و این ماییم که جواب نمیدیم
تویی که سالیان سال هست که ما رو صدا کردی
ولی ما....
سخنان معصومان (ع) درباره امام مهدى (عج)
رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم:
« لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله تعالى رجلا من
اهلبیتى یملوها عدلا کما ملئت جورا »
اگر از دنیا جز یک روز باقى نماند خداوند از خاندان من
مردىرا برانگیزد که آن را پر از عدل و داد کندهمچنان که پر از
جورو ستم شده باشد .
امام على علیه السلام:
« انتظروا الفرج و لا تیاسوا من روح الله فان احب الاعمالالى
الله عز و جل انتظار الفرج »
ظهور فرج [ قائم آل محمدص ] را منتظر باشید و از رحمت
خداوندناامید نباشید ، که محبوبترین اعمال نزد خداوند
انتظار فرجاست .
امام على علیه السلام:
« لو قد قام قائمنا لا نزلت السماء قطرها و لا خرجت
الارضنباتها و لذهبت الشحناء من قلوب العباد و اصطلحت
السباع والبهائم »
اگر قائم ما ( آل محمد ) قیام کند ، آسمان قطرات خود را
فروفرستدو زمین گیاهان خودرا بیرون دهدو کینهها از
سینههابیرون رود و چهارپایان در صلح و صفا باشند.
امام حسین علیه السلام:
« اما ان الصابر فى غیبته على الاذى و التکذیب بمنزلهالمجاهد
بالسیف بین یدى رسول الله (ص) »
هان صبر کننذگان بر اذیت و آزار و تکذیب دشمنان در زمان غیبت
قائم آل محمد (علیه السلام) مانند مجاهدانى هستند
که همراهپیامبر با شمشیر پیکار مىکنند .
امام سجاد علیه السلام:
« اذا قام القائم اذهب الله عن کل مومن العاهه و
رد الیهقوته »
زمانى که قائم آل محمد (علیه السلام) قیام کند خداوند
رحمان ، مایه فساد را از مومنان برطرف مىسازد و توانائى واقتدار
گرفته شده را به افراد باایمان باز مىگرداند .
امام باقر علیه السلام:
« القائم منا منصور بالرعب مویدبالنصر . . .و تظهر لهالکنوز . . .
فلا یبقى فى الارض خراب الا عمر »
قائم ما ( آل محمد )با ترس در دل دشمنان پیروز
و با نصرت (حق) تایید شود ...
گنجها براى او نمایان گردد . . .
و ( آن زمان ) در زمین هیچجاى خرابى نماند جز آن که آن را
آباد گرداند.
امام باقر علیه السلام:
« اذا قام القائم جات المزامله و یاتى الرجل الى کیس
اخیهفیاخذ حاجته لا یمنعه »
به هنگام ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) آنچه هست
دوستى وهمکارىو یگانگى است تا آنجا که هر کس هر چه نیاز دارد از جیب
دیگرى بر مىدارد بدون هیچ ممانعتى .
امام صادق علیه السلام:
« من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورعو
محاسن الاخلاق و هو منتظر فان مات و قام القائم بعده کان لهمن الاجر مثل
اجر من ادرکه فجدوا وانتظروا هنیئا لکم ایتهاالعصابه المرحومه »
هر کس که بودن در شمار یاران قائم ( عج ) او را شادمان سازدباید
به انتظار باشد و باید با پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتارکند .
پس اگر اجلش فرا رسد و امام قائم(علیه السلام)پس ازدرگذشت
او قیام کند ، بهره او از پاداش برابر با پاداش کسىاست که آن حضرت
را درک کرده باشد . پس بکوشید و منتظر باشید.
گوارا باد شما را اى گروه بخشوده .
امام صادق علیه السلام:
« من مات منکم و هو منتظر لهذا الامر کمن هو مع القائم
فىفسطاطه . . . لا بل کمن قارع معه بسیفه . . .
لا والله الا کمناستشهد مع رسول الله (صلى الله علیه و آله )»
هر که در انتظار حکومت قائم درگذرد ، همچون کسى است
که دراردوى حضرت قائم(علیه السلام) استیا حتى همچون کسى است
که باشمشیر همراه او مىجنگد ،نه به خدا سوگند همچون کسى است
که دررکاب یامبر اکرم به شهادت رسیده باشد.
امام حسن عسکرى علیه السلام:
« ان ابنى هو القائم من بعدى یجرى فیه سنن الانبیاء:
بالتعمیر و الغیبه حتى تقسو قلوب لطول الامد و لا یثبت علىالقول
به الا من کتب الله عز و جل فى قلبه الایمان و ایده بروحمنه »
پس از من فرزندم قائم است و اوست که مانند پیامبران ، عمرىدراز و
غیبتخواهد داشت در غیبت طولانى او دلهایى تیره گردد . فقط کسانى در اعتقاد
به او پاى برجا خواهند ماند که خداوند عزو جل دل آنان را به فروغ ایمان ثابت و آنان
را با مدد خویشموید گرداند .
امام حسن عسکرى علیه السلام:
« . . . لا ن طاعه آخرنا کطاعه اولنا و المنکر لا خرناکالمنکر لا ولنا اما
ان لولدىغیبه یرتاب فیها الناس الا منعصمه الله عزوجل . . . »
فرمانبرى از آخرین ما همچونفرمانبرى از نخستین ماست و انکار آخرین
ما بسان انکار نخستینماست . هان که فرزند من غیبتى خواهد داشت که مردم در
آن دچارتردیدخواهند شد مگر آن کسى که خداى عز و جل حفظش کند ..
بسم الله الرحمن الرحیم
ضرورت و مبانى انتظار |
شیعه در اطاعت از دستورات مؤکّد پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مبنى بر پیروى از اهل بیت او، دست از محمد و آل محمد(صلى الله علیه وآله) برنداشته و همواره در خط امامت حرکت نموده است و بیش از یازده قرن است که از جان و دل با خون و قیام، مهدى آل محمد را طلب مى کند. نمى تواند گوهر انسانیّت را به منزل مقصود برساند و این مهم جز با دست باکفایت یک منجى الهى که عصاره بندگان صالح خدا از آدم تا ابراهیم و از ابراهیم تا خاتم است ممکن نخواهد بود و لازم است آن ذخیره ى الهى بیاید تا عدالت فراگیر را نه تنها در میان بشریت بلکه در کل عالم هستى مستقر سازد.
ادامه دارد... پاورقی: [1] - مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار (انتشارات اسلامیه، چاپ سوم، 1372) ج 52، ص 123، ح 7. |
به یمن فیض ولایت »
ستاره ی سحر از صبح انتظار دمید
غدیر ، از نفَس رحمت بــهار چکید
گرفت دست قدر، رایت شفق بر دوش
زمیــن به حکم قضا آب زندگى نوشید
بر آسمان سعادت ز مشرق هستى
سپیـــده داد نویـــد تولد خورشیـــد
به باغ ، بلبل شوریــــده رفت بر منبــر
چو از نسیم صبا بوى عشق یار شنید
زخویش رفته ، نواخوان عشق بود و سرود
به بانک زیروبم،اسرارخطبه توحید
فتاد غلغله در باغ و شورشـــى انگیــخت
که خیل غنچه شکفت و به روى او خندید
هوا ز عطـر گلاب محمـــّـدى مشحون
زمین به عترت و آل رسول بست امید
رسول، سدرهنشین شد،على به صدر نشست
پى تکامــــل دیـــــنش خـــداى کعبــــه گزیــــد
گرفت پرچم اسـلام را علــى در دست
از این گزیده ، زمین و زمان به خود بالید
به یـُـمن فیض ولایت شراب خم الست
به عشق آل على از غدیر خم جوشید
(شاعر دکتر یحیی حدادی ابیانه، این شعر را از سایت اعتقادات برداشتم که توسط زهرا نوشته شده)
http://www.eteghadat.com/forum/viewtopic.php?t=1180
پس از رمی آخرین بت بی درنگ قربانی کن، که این سه بت مجسمه تثلیثند،مظهر سه مرحله ابلیسی،
بسم الله النور النور
مدینه تو را عقده ها در دل است
اگر چه خداحافظی مشکل است
خداحافظ ای کبریاراحبیب
خداحافظ ای چهار قبر غریب
خداحافظ ای بهترین سرزمین
خداحافظ ای قبر ام البنین
ای عاشق مشتاق که خواهان لقائی ... در راه طلب گمشده ای بی سرو پائی
میعادگه دلبر جانانه همینجاست ... یک لحظه به خود آ و نظر کن که کجائی ؟
سر به بیابان عرفات " دل " گذاردیم برای درک معرفة الله و پیدا کردن گمشده وجودیمان و یافتن یوسف زهراء ( س) !!!!
چشمها را باید شست ... شاید که یوسف زهراء (س) در همین نزدیکیهاست .... ثانیه های گذرای " موعدعرفه " را با دل دادن به یگانه دلدار ، سپری نمودیم ...
عرفات میعادگه " شناخت خود و خدا و امام شناسی " !!! چقدر مولای حاضر ! اما غائب از نظر را شناختیم ؟؟؟؟؟ ***
پیش حق ، یک ناله از روی نیاز ... به که عمری در سجود و در نماز *** زور را بگذار و زاری را بگیر ...رحم سوی زاری آید ای فقیر ***
دعا و راز و نیاز و التجاء همه شما بزرگواران دعوت شده در ضیافت الهی
" عرصه عرفات "
مقبول آستان الهی و فرا رسیدن
" عید قربانی نمودن نفس "
برهمگان مبارک
بسم الله الرحمن الرحیم
بیست و پنجم شب دَحْوُالاْرْض است (یعنى پهن شدن زمین از زیر خانه کعبه بر روى آب ) و از لیالى شریفه است که رحمت خدا در آن نازل مى شود و قیام به عبادت در آن اجر بسیار دارد و از حَسَن بن على وَشّا روایت است که گفت من کودک بودم که با پدرم در خدمت امام رضاعلیه السلام شام خوردیم در شب بیست و پنجم ماه ذى القعده پس فرمود که امشب حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت عیسى علیه السلام متولّد شده اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است پس هر که روزش را روزه بدارد چنان است که شصت ماه را روزه داشته باشد و به روایت دیگر است که فرمود در این روز حضرت قائم علیه السلام قیام خواهد نمود روز بیست و پنجم روز دحوالا رض است و یکى از آن چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است و در روایتى روزه اش مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفّاره هفتاد سالست و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبات بسر آورد از براى او عبادت صد سال نوشته شود و از براى روزه دار این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار کند و این روزى است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از براى عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاریست و از براى این روز به غیر از روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل دُو عمل وارد است اوّل نمازى که در کتب شیعه قُمیّین روایت شده و آن دو رکعت است در وقت چاشت در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره وَالشَّمْسِ بخواند و بعد از سلام نماز بخواند:
لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلىِّ
جنبش و نیروئى نیست جز به خداى والاى
الْعَظیمِ پس دعا کند و بخواند: یا مُقیلَ العَثَراتِ اَقِلْنى عَثْرَتى یا مُجیبَ
بزرگ * * * * * * * * * * * * اى نادیده گیر لغزشها، نادیده گیر لغزشم را اى اجابت کننده
الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتى یا سامِعَ الاْصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتى
دعاها اجابت کن دعایم را اى شنواى صداها بشنو صدایم را
وَارْحَمْنى وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتى وَما عِنْدى یا ذَاالْجَلالِ وَالاْکْرامِ
و به من رحم کن و از گناهانم و آنچه بدى دارم درگذر اى صاحب جلالت و بزرگوارى
دوّم خواندن این دعا است که شیخ در مصباح فرموده مستحبّ است خواندن آن : اَللّهُمَّ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدایا
داحِىَ الْکَعْبَةِ وَفالِقَ الْحَبَّةِ وَصارِفَ اللَّزْبَةِ وَکاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ
اى گسترنده خانه کعبه و شکافنده دانه و برطرف کننده سختى و گشاینده هر غم و گرفتارى
اَسْئَلُکَ فى هذَا الْیَوْمِ مِنْ اَیّامِکَ الَّتى اَعْظَمْتَ حَقَّها وَاَقْدَمْتَ سَبْقَها
از تو خواهم در این روز از روزهایت که بزرگ گرداندى حقش را و در سبقت پیشش انداختى
وَجَعَلْتَها عِنْدَ الْمُؤْمِنینَ وَدیعَةً وَاِلَیْکَ ذَریعَةً وَبِرَحْمَتِکَ الْوَسیعَةِ
و در نزد مؤ منین آن را به ودیعت نهادى و آن را وسیله اى براى آمدن به پیشگاهت و رسیدن برحمت وسیعت قراردادى
اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ فِى الْمیثاقِ الْقَریبِ یَوْمَ
که درود فرستى بر محمد بنده برگزیده ات در روز میثاق نزدیک که روز
التَّلاقِ فاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ وَداعٍ اِلى کُلِّ حَقٍّ وَعَلى اَهْلِ بَیْتِهِ الاَْطْهارِ
دیدار و ملاقات است آن بزرگوارى که هر در بسته اى را گشود و به هر حقى دعوت فرمود و بر خاندان پاکیزه
الْهُداةِ الْمَنارِ دَعائِمِ الْجَبّارِ وَوُلاةِ الْجَنَّةِ وَالنّارِ وَاَعْطِنا فى یَوْمِنا
و راهنمایان روشنى بخش و پایه هاى دین خدا و زمامداران کار بهشت و دوزخند و عطا کن به ما در این روز
هذا مِنْ عَطآئِکَ الَْمخْزُونِ غَیْرَ مَقْطوُعٍ وَلا مَمْنوُعٍ تَجْمَعُ لَنا بِهِ
از عطاى موجود در خزینه ات که نه پایان دارد و نه جلوگیرى شود گردآورى بدان براى ما
التَّوْبَةَ وَحُسْنَ الاْوْبَةِ یا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَاَکْرَمَ مَرْجُوٍّ یا کَفِىُّ یا وَفِىُّ یا
توبه و بازگشت خوبى را بسوى خودت اى بهترین خوانده شدگان و بزرگوارترین مایه امید اى کفایت کننده اى وفادار اى
مَنْ لُطْفُهُ خَفِىُّ اُلْطُفْ لى بِلُطْفِکَ وَاَسْعِدْنى بِعَفْوِکَ وَاَیِّدْنى بِنَصْرِکَ
که لطفش در نهان و خفا است بلطف خویش بر من لطف فرما و به عفوت سعادتمندم کن و به یاریت کمکم ده
وَلا تُنْسِنى کَریمَ ذِکْرِکَ بِوُلاةِ اَمْرِکَ وَحَفَظَةِ سِرِّکَ وَاحْفَظْنى مِنْ
و از یاد کریمانه ات فراموشم مکن به حق زمامداران کار خود و نگهبانان رازت و نگاهم دار از
شَوایِبِ الدَّهْرِ اِلى یَوْمِ الْحَشْرِ وَالنَّشْرِ وَاَشْهِدْنى اَوْلِیآئَکَ عِنْدَ
آلودگیهاى روزگار تا روز حشر و برانگیخته شدن و گواه گیر برایم دوستانت را هنگام
خُرُوجِ نَفْسى وَحُلوُلِ رَمْسى وَانْقِطاعِ عَمَلى وَانْقِضآءِ اَجَلى
جان دادنم و سرازیر شدنم در قبر و به پایان رسیدن کردارم و بسر آمدن عمرم
اَللّهُمَّ وَاذْکُرْنى عَلى طوُلِ الْبِلى اِذا حَلَلْتُ بَیْنَ اَطْباقِ الثَّرى
خدایا یادم کن در دوران دراز پوسیده شدنم در آن هنگام که میان توده هاى خاک وارد شوم
وَنَسِیَنِى النّاسوُنَ مِنَ الْوَرى وَاَحْلِلْنى دارَ الْمُقامَةِ وَبَوِّئْنى مَنْزِلَ
و مردم فراموشکار یکسره فراموشم کرده اند و در خانه ماندنى (بهشت ) فرودم آر و در منزل
الْکَرامَةِ وَاجْعَلْنى مِنْ مُرافِقى اَوْلِیآئِکَ وَاَهْلِ اجْتِبآئِکَ وَاصْطِفآئِکَ
کرامت جایم ده و از رفقاى دوستانت و برگزیدگان و مخصوصانت قرارم ده
وَبارِکْ لى فى لِقآئِکَ وَارْزُقْنى حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلوُلِ الاْجَلِ
و دیدارت را بر من مبارک گردان و حسن عمل روزیم کن پیش از آنکه عمرم بسر رسد
بَریَّئاً مِنَ الزَّلَلِ وَسوَُّءِ الْخَطَلِ اَللّهُمَّ وَاَوْرِدْنى حَوْضَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ
در حالى که پاک از لغزش و بد کردارى باشم خدایا مرا به حوض پیامبرت محمد
صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَاسْقِنى مِنْهُ مَشْرَباً رَوِیّاً سآئِغاً هَنیئاً لا اَظْمَاءُ
صلى اللّه علیه و آله (یعنى حوض کوثر) واردم کن و بنوشان مرا از آن حوض نوشاندنى سیراب کننده و روان و گوارا که دیگر
بَعْدَهُ وَلا اُحَلاُ وِرْدَهُ وَلا عَنْهُ اُذادُ وَاجْعَلْهُ لى خَیْرَ زادٍ وَاَوْفى میعادٍ
تشنه نشوم و از ورود بدان جلوگیریم نکنند و بازم ندارند و آن را برایم بهترین توشه راه و کاملترین وعده گاه
یَوْمَ یَقوُمُ الاْشْهادُ اَللّهُمَّ وَالْعَنْ جَبابِرَةَ الاْوَّلینَ وَالاَّْخِرینَ
در روز به پا خواستن گواهان قرار ده خدایا دور ساز از رحمتت سرکشان اولین و آخرین را
وَبِحُقوُقِ اَوْلِیآئِکَ الْمُسْتَاْثِرینَ اَللّهُمَّ وَاقْصِمْ دَعآئِمَهُمْ وَاَهْلِکْ
و آنانکه به حقوق دوستان برگزیده ات تجاوز و تعدّى کردند خدایا پایه هاى حکومتشان را در هم شکن
اَشْیاعَهُمْ وَعامِلَهُمْ وَعَجِّلْ مَهالِکَهُمْ وَاسْلُبْهُمْ مَمالِکَهُمْ وَضَیِّقْ
و پیروان و عمالشان را نابود گردان و به هلاکتشان تعجیل کن و مملکتهاشان را از ایشان بگیر و راهها
عَلَیْهِمْ مَسالِکَهُمْ وَالْعَنْ مُساهِمَهُمْ وَمُشارِکَهُمْ اَللّهُمَّ وَعَجِّلْ فَرَجَ
را بر ایشان تنگ فرما و آنانکه با ایشان سهیم و شریک هستند نیز از رحمتت دور کن خدایا شتاب کن در فرج
اَوْلِیآئِکَ وَارْدُدْ عَلَیْهِمْ مَظالِمَهُمْ وَاَظْهِرْ بِالْحَقِّ قاَّئِمَهُمْ وَاجْعَلْهُ
دوستانت و حقوق از دست رفته شان را به آنها باز گردان و قائمشان را به حق ظاهر گردان
لِدینِکَ مُنْتَصِراً وَبِاَمْرِکَ فى اَعْدآئِکَ مُؤْتَمِراً اَللّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلاَّئِکَةِ
و یارى ستاننده دینت و فرمانرواى در میان دشمنانت قرارش ده خدایا فرشتگان یارى دهنده را گرداگردش
النَّصْرِ وَبِما اَلْقَیْتَ اِلَیْهِ مِنَ الاْمْرِ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِماً لَکَ حَتّى
قرار ده و بدان دستورى که در شب قدر بر او فرستى وى را انتقام کشَنده براى خودت قرار ده بدان حد
تَرْضى وَیَعوُدَ دینُکَ بِهِ وَعَلى یَدَیْهِ جَدیداً غَضّاً وَیَمْحَضَ الْحَقَّ
که تو خوشنود گردى و دین تو به وسیله او و بدست او بصورت نو و تازه اى درآید و حق کاملاً
مَحْضاً وَیَرْفُِضَ الْباطِلَ رَفْضاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَعَلى جَمیعِ آبائِهِ
خالص گردد و باطل یکسره از بین برود خدایا درود فرست بر او و بر همه پدرانش
وَاجْعَلْنا مِنْ صَحْبِهِ وَاُسْرَتِهِ وَابْعَثْنا فى کَرَّتِهِ حَتّى نَکوُنَ فى زَمانِهِ
و قرار ده ما را از اصحاب و نزدیکانش و در زمان رجعت او ما را برانگیز تا ما در زمان او
مِنْ اَعْوانِهِ اَللّهُمَّ اَدْرِکْ بِنا قِیامَهُ وَاَشْهِدْنا اَیّامَهُ وَصَلِّ عَلَیْهِ [على
جزء یارانش باشیم خدایا توفیق درک زمان قیام او را نصیب ما گردان و در روزگار ظهورش ما را حاضر کن و درود فرست بر او
مُحَمَّد] وَارْدُدْ اِلَیْنا سَلامَهُ وَالسَّلامُ عَلَیْهِ [عَلَیْهِمْ] وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ
و سلام او را بسوى ما بازگردان و سلام و تحیت و رحمت خدا و برکاتش بر او باد
و بدانکه میردامادرَحَمهُاللّهُ در رساله اءربعة ایّام خود در بیان اعمال روز دَحْوُالارض فرموده که زیارت حضرت امام رضاعلیه السلام در این روز افضل اعمال مستحبّه وآکَدِ آداب مَسْنُونه است و همچنین زیارت آن حضرت در روز اوّل ماه رجب الفرد نیز به غایت مؤ کّد و مَحْثُوثٌ عَلَیْهِ است روز آخر ماه سنه دویست و بیست بنابر مشهور حضرت امام محمد تقى علیه السلام به زهر معتصم در بغداد شهید شد و این بعد از دو سال و نیم تقریباً از فوت ماءمون گذشته بود چنانکه خود آن جناب میفرمود اَلْفَرَجُ بَعْدَ الْمَاءمُونِ بِثلثینَ شَهْراً و این کلمه مُشْعِر است بر آنکه آن حضرت از سوء معاشرت ماءمون در کمال اذیّت و صدمه بود که مرگ خود را فَرَج و گشایش خود تعبیر نموده چنانکه پدر بزرگوارش حضرت امام رضاعلیه السلام در زمان ولایتعهد خود نیز چنین بوده و در هر جمعه که از مسجد جامع مراجعت مى فرمود به همان حالى که عرق دار و غبارآلوده بود دستها را به درگاه الهى بلند مى کرد و مى گفت اِلهى اگر فَرَج و گشایش امر من در مرگ من است پس همین ساعت در مرگ من تعجیل فرما و پیوسته در غم و غصّه بود تا از دنیا رحلت فرمود و حضرت امام محمّد تقى علیه السلام در وقتى که وفات کرد از سنّ شریفش بیست و پنج سال و چند ماهى گذشته بود قبر شریفش در بقعه مبارکه کاظمیّه در پشت سر جدّ بزرگوارش حضرت امام موسى علیه السلام واقع است .
بسم الله الرحمن الرحیم
نامه اول
محضر مبارک نخبة الفلاسفة و آیةالله العظمى جناب آقاى طباطبائى ادام الله عمرکم ماشاءالله سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
کوتاه سخن آنکه جوانى هستم 22 ساله، میزان تحصیل پنجم ریاضى. اشتغالات فعلى تحصیلات حوزه قم حدود لمعه اصول الفقه. آخوندزاده. محیط زیست: دو سال سربازى در تهران، شش سال کودکى در قم، تحصیلات اولیه و بیشتر تحصیلات دبیرستان نیز در قم، چند سالى کرمانشاه.
چنین تشخیص مىدهدم که تنها ممکن استشما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطى که زندگى مىکنم هواى نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانى دارند و مرا اسیر خود ساختهاند و سبب آن شدهاند که مرا از حرکتبه سوى الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و مىدارند.
درخواستى که از شما دارم براى من بفرمایید بدانم به چه اعمالى دستبزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟
یادآور مىشوم نصیحت نمىخواهم و الا دیگران ادعاى ناصحیت فراوان دارند.دستورات عملى براى پیروزى لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصى که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).
باز هم خاطرنشان مىسازم که نویسنده با خود فکر مىکند که شفاها موفق به پاسخ این سؤال نمىشود. وانگهى شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح مىدانید و بر این موضوع مىتوانید اصالتى قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفى بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود وا گذارید. متشکرم.
امضا
جواب علامه به نامه اول
السلام علیکم
براى موفق شدن و رسیدن به منظورى که در پشت ورقه مرقوم داشتهاید لازم است همتى برآورده، توبهاى نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار مىشوید قصد جدى کنید که در هر عملى که پیش آید رضاى خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کارى که مىخواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طورى که اگر نفع اخروى نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا شب، وقتخواب ادامه خواهید داد و وقتخواب، چهار پنج دقیقهاى در کارهایى که روز انجام دادهاید فکر کرده، یکى یکى از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضاى خدا انجام یافته شکرى بکنید. و هر کدام تخلف شده استغفارى بکنید. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادى حال سخت و در ذائقه نفس تلخ مىباشد ولى کلید نجات و رستگارى است. و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنى سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را براى بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود. والسلام علیکم.
محمد حسین طباطبایى
توضیح:
توبه، پس از آنکه بنده از وظیفه بندگى سرباز زد واجب است هر چه زودتر به درگاه الهى برگردد و از حق تعالى طلب مغفرت و آمرزش نماید و آمادگى خود را براى فرمانبرى اعلام کند. بر این معنى عقل و نقل گواه و آیات و روایات بسیار است. در قرآن کریم آمده است: توبوا الى الله جمعیا ایها المؤمنون; اى مؤمنان همگى به سوى حق تعالى برگردید و توبه کنید.
امام باقر(ع) فرماید: کسى که از گناه توبه کند بسان کسى است که اصلا گناهى نداشته است.
مشارطه:
آن است که انسان پیش از شروع در کار، با خویشتن شرط و تعهد کند که از جاده مستقیم شرع خارج نشود. خواستههاى حق تعالى را عمل کند بلکه بر خواستههاى خود مقدم دارد و هیچ گاه از طلب رضاى خداوند و آخرت جویى غلفت نورزد.
مراقبه:
آن است که بنده به هنگام عمل، حق تعالى را در نظر گیرد و خود را در محضر خداوند بیند و کشیک نفس کشد که مبادا از فرمان و خواسته مولا سرباز زند و راه دگر گیرد و عصیان ورزد و به لهو و لعب پردازد.
یک چشم زدن غافل از آن ماه مباشید شاید که نگاهى کند آگاه نباشید
در کارهایى که روز انجام دادهاید فکر کرده، یکى یکى از نظر خواهید گذرانید.
هر کدام مطابق رضاى خدا انجام یافته شکرى بکنید.
و هر کدام تخلف شده استغفارى بکنید.
محاسبه:
آن است که از خویشتن حساب کشد که فکر و فعل خود به چه صرف کرده و اوقات را چگونه به سر آورده است. پس از آنکه به کارى پرداخت و وقتى و فرصتى گذشت آن را ارزیابى مىکند و با محک شریعت آن را مىسنجد تا فایده و ضرر را بفهمد. بر کارهاى پسندیده خداى را سپاس گوید که او را توفیق داده است و از کارهاى زشت و گناه استغفار مىکند.
امام(ع) فرماید: از ما نیست کسى که هر روز از خود حساب نکشد. پس اگر کار نیکى انجام داده حمد خدا کند و بیشتر انجام دهد و اگر گناهى از او سر زده از خداوند آمرزش بطلبد.
امام صادق(ع) از پدران گرامیش(ع) از رسول خدا(ص) روایت کند که فرمود: خوشا به حال کسى که در روز قیامت در نامه عملش، در زیر هر گناهى استغفارى بیابد.
سور مسبحات:
پنجسورهاى که با (سبح) و یا (یسبح) آغاز مىشود سور مسبحات نامیده مىشود. چرا که این سورهها با تسبیح حق تعالى آغاز مىشود. و دو سوره اسراء و الاعلى را که با (سبحان) و (سبح) آغاز مىشود داخل آن ندانند. در حدیث آمده است: پیامبر گرامى اسلام(ص) نمىخوابید مگر آنکه مسبحات را مىخواند و مىفرمود: در این سورهها آیهاى است که از هزار آیه برتر است. پرسیدند: مسبحات کدام است؟ فرمود: سورههاى حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن.
امام باقر(ع) فرماید: هر کس همه مسبحات را قبل از خواب بخواند نمیرد تا قائم(عج) را درک کند. و اگر مرد در پناه رسول(ص) خواهد بود.
نامه دوم
بسم الله الرحم الرحیم
محضر مقدس نخبة المجتهدین حجةالاسلام و المسلمین جناب آقاى علامه محمد حسین طباطبایى دام مجده سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
خداوند ان شاء الله خیر دنیا و آخرت عطایت فرماید و با اولیا و انبیا محشورت سازد.
برادر عزیز! فراوان احساس کمبودى مىکنم. هر چه دست و پا مىزنم و تلاش مىکنم و به هر جهت مىنگرم دریا در نظرم وسیعتر جلوه مىکند. ندانم در چه مسیرى روى گردانم. کدام سفینه را سوار شوم تا به ساحل خوشبختى برسم؟ از شما بردار عزیز استمداد مىطلبم. نمىدانم مرا چه مىشود.مدتى استخود را چنان بینم که بر آسمان افکارم ابرهاى سنگین و تیره و تار برآمده و عالم مرا غمناک ساختهاند حتى غرشى نیست تا ببارد و آسمانى صاف بینم. عامل این تیرگى چیست; نمىدانم.
در لا به لاى این حالات فکر مىکنم اگر سؤال مرا در این موضوع پاسخ گویید راحتشوم.
برادر عزیز! با روشنبینى خود و حقیقتخواهى خود اگر بتوانید حالت مرا درک کنید و آنچنان جوابم گویید که ناخودآگاه جرقهاى در من به وجود آید که تا ابد (مرگ) روشن باشم. آیا مىتوانید راهنمایى کنید تا عاشق خدا شوم. 2-عاشق پیامبر شوم.3 - عاشق اولیاى خدا شوم. راه چیست و چاره کدام؟ اگر راز عشق، مرا آموزید و معشوق را به نیکى برایم بشناسانى ولو بروى خود مىروم. اگر حالت عشق در من بتوانى سازى و دستم گرفته به کوى عشق رهبرى نمایید و با اشاره معشوق را بنمایى دوان دوان مىروم حتى لحظهاى آرام نمىگیرم.
اما چه کنم جاهلم و عاشق نیستم.
موقعیت نویسنده: طلبه پایه معلومات: پایان دوره دبیرستان، دیپلم. علوم اسلامى: لمعه و اصول الفقه، سن:23 سال.
استاد عزیز، از قرآن جز خواندن (بدون تعارف) چیزى نمىدانم. از سخنان معصومین تقریبا بیگانهام. چگونه و به چه اندازه بر آنها وارد شوم و چگونه استفاده کنم؟ صبر کنم تا رشد علمى بیابم و یا به موازات تحصیل ... طریق استفاده را نیز بیان فرمایید.
امضا
جواب علامه به نامه دوم
به عرض شریف مىرساند نامه شریف دوم زیارت شد. قبلا نیز یک نامه دیگرى رسیده بود که تا کنون پاسخ آن نوشته نشده. اصولا در زمستان گذشته در اثر کسالت مزاج و ناراحتى اعصاب نه تنها نامه جناب عالى بلکه نامههاى زیاد دیگرى که در این مدت رسیده تا امروزها براى هیچ کدام نتوانستهام جواب بنویسم. امروزها که کمى حالم رو به بهبودى است تدریجا جواب مىفرستم. به هر حال عذر گذشته را مىخواهم.
عرض کنم روشى که براى ما در همه حال و همه شرایط در حد ضرورت است روش بندگى و به عبارت دیگر روش خداشناسى است و راه آن طبق آنچه از کتاب و سنتبرمىآید همانا یاد خدا و امتثال تکالیف عملى است. یعنى همان مراقبه و محاسبه است که در نامه اولى خدمتتان عرض شد. فعلا به این ترتیب که هر صبح که از خواب بیدار مىشوید تصمیم بگیرید که خدا را فراموش نخواهید کرد. آنگاه به طور استمرار خود را در برابر خدا تصور کنید و شب وقتخواب به حساب کارهاى روز بپردازید. اگر غفلتى شده استغفار و توبیخ نفس، و اگر نشده حمدى به خدا بکنید. و ضمنا براى تقویت ذکر تا چهل روز، روزى هزار مرتبه طرف صبح با توجه تام کلمه طیبه لاالهالاالله بگویید. حال بندگى که از این روش به دست مىآید الگو و مقیاس همه حالات زندگى است.
والسلام علیکم
محمد حسین طباطبایى
توضیح
چهل روز
عدد چهل و چهل روز در میان اهل معنى داراى ویژگى است. پیامبر ما در چهل سالگى به رسالت مبعوث شد. میقات موسى(ع)چهل روز بود و هر کس چهل حدیثحفظ کند خداوند او را در روز قیامت فقیه محشور فرماید. هر کس چهل روز اعمالش را براى خداوند خالص کند حق تعالى چشمههاى حکمتبر زبانش جارى کند و .. و در میان اهل باطن و ریاضتشرعى، چله ( چهل روز)نشینى مرسوم بوده است.
ذکر لاالهالاالله
ذکر آن است که به یاد محبوب باشى و خود را در حضورش دانى و به فرمانش از دل و جان گردن نهى و از نافرمانیش در بیم و حذر باشى.
امام صادق(ع) مىفرماید: ذکر خداوند فقط سبحان الله، الحمدلله، لاالهالاالله و الله اکبر گفتن نیست. بلکه بدان معنى است که هر گاه فرمان الهى بر تو وارد شد به کار بندى و هر گاه نهیى رسید آن کار را ترک کنى.
لیکن براى تقویتحضور عندالله، در روایات بسیار به اذکار فراوانى توصیه شده است که بنده بر لب داشته باشد. و چون مرحوم علامه در این نامه به ذکر شریف لاالهالاالله توصیه فرموده است از روایات متعدد آن به یک روایتبسنده مىکنیم.
پیامبر گرامى ما مىفرماید: نه من و نه هیچ پیامبرى پیش از من، پیامى به عظمت لاالهالاالله نیاوردهاند.
جواب علامه طباطبایى به نامه سوم (این نامه در اختیار ما نیست)
بسمه تعالى
برادر عزیز
حالتى که به شما رخ مىدهد حالت جذبه است. لازم است که به مراقبه بپردازید و با تمام قوا به سوى خداى متعال توجه کنید و خود را برابر حق ببینید و تصور کنید. و ضمنا روزانه اقلا با خداى خود - عز اسمه - ساعتى خلوت کرده، به ذکر او مشغول باشید. با استخاره یکى از دو ذکر شریف (لاالهالاالله روزى 1000 مرتبه یا 1750 مرتبه)، (الله بدون حرف ندا روزى 1500 مرتبه و اگر توانستید سه هزار مرتبه) مشغول شوید. و در خوردن و نوشیدن و حرف زدن و معاشرت و خواب، از افراط و تفریط بپرهیزید و فرصت را غنیمتشمارید. چنانکه مىفرماید: ان لربکم فى ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها و لا تعرضوا عنها. وفقکم الله و ایدکم انشاءالله.
محمد حسین طباطبایى
توضیح
جذبه: حالتى است که بر اثر عنایت و توجه حق تعالى، همه آنچه را که بنده براى پیمودن منازل به سوى خداوند متعال نیاز دارد بدون زحمتبرایش فراهم مىشود و او به آسانى و راحتى مسیر سلوک عرفانى را طى مىکند.
ذکر «الله»
حق تعالى را نامهاى بسیار است که بدانها خوانده مىشود. در قرآن کریم و در دعاها نامهاى فراوان حق تعالى آمده است. و در دعاى جوشن کبیر هزار نام حق تعالى برشمرده شده است.
در میان نامهاى خداوند اسم شریف «الله» داراى امتیاز و ویژگى است. چرا که نامهاى دیگر دلالتبر بعضى از صفات جلال و جمال خداوند دارد اما اسم «الله» ذات خداوند با تمام صفات جلال و جمال را در بر دارد. اهل عرفان به این اسم شریف اهتمام فراوان دارند.
و مىدانیم که ذکر نام خدا بدون حرف ندا دلالتبر نزدیکى خداوند به بنده دارد. چرا که ندا را براى خطاب به کسى که از ما جداستبه کار مىبریم و چه وقت است که خداوند از ما دور و جدا باشد.
میانهروى در خواب و خوراک
بدن ما نیازمند خواب است و بدون آن ادامه حیات برایمان ممکن نیست. لیکن زیادهروى در آن براى سلامتى جسم و جان مضر است و در دستورهاى دینى ما از آن نهى شده است. در باره این موضوعات روایات فراوانى وجود دارد که به عنوان نمونه چند آیه و حدیث ذکر مىکنیم.
قرآن کریم: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا. (بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید)رسول خدا(ص): به ملکوت راه نیابد کسى که شکمش را پر کند.
رسول خدا(ص): برترین شما نزد خداوند کسى است که گرسنگى و تفکرش طولانىتر باشد. و مبغوضترین شما نزد خدواند کسى است که خواب و خوراک و نوشیدنش بسیار باشد.
امام صادق(ع): همانا خداوند زیادى خواب را دشمن مىدارد.
امام صادق(ع): زیادى خواب دین و دنیاى آدمى را بر باد مىدهد. پیامبر گرامى ما کلام مادر سلیمان پیامبر را نقل مىفرماید که خطاب به فرزندش سلیمان گفت: از خواب زیاد پرهیز کن، چرا که خواب زیاد سبب فقر آدمى در روز قیامت مىشود.
سخن گفتن و معاشرت با مردم به مقدار لازم
در دستورهاى دینى ما از پرگویى و رفت و آمد بسیار با هر گونه مردمى نهى شده است.
امام کاظم(ع) از پدران گرامیش روایت کند که امیرالمؤمنین(ع) به مردى برخورد که زیاده سخن مىگفت. حضرت ایستاد و فرمود: اى مرد، آنچه گویى دو فرشته مراقب بنویسند و به پیشگاه الهى برند، پس آنچه به کارت آید بگو و آنچه به کارت نیاید واگذار.
امام صادق(ع) مىفرماید: خداوند به چیزى برتر از سکوت پرستش نشده است.
رسول خدا(ص) مىفرماید: در سخن گفتن - به غیر ذکر خداوند - زیادهروى نکنید چرا که زیاده سخن گفتن - به غیر ذکر خدا - سبب قساوت قلب مىشود و دورترین مردم از خداوند کسى است که دچار قساوت قلب شده باشد.
فیض کاشانى(ره) در کتاب اخلاقى خود در باره عزلت و کنارهگیرى یا معاشرت با مردم و فواید هر کدام فصلى طولانى اختصاص داده است و در پایان به منظور جمعبندى مىفرماید:
با شناخت فواید و مضار عزلت و کنارهگیرى دانستى که نمىتوان یکسر حکم کرد که کنارهگیرى از همه کس و همه جا و از سوى هر کسى پسندیده یا ناپسند استبلکه بستگى دارد که خود شخص که باشد و همنشینش چگونه آدمى باشد و انگیزه آنان در معاشرت چه باشد. بایستى دید که به سبب آمیزش با او چه چیزى را به دست مىآورى و چه چیزى را از دست مىدهى و پس از مقایسه بهترین را برگزین.
سخن آخر اینکه کنارهگیرى کامل از مردم سبب دشمنى آنها مىشود و معاشرت بسیار هم سبب گرفتار شدن به همنشینان بد مىشود. پس راه میانه را برگزین. و این راه میانه و حد وسط با ملاحظه حالات و فواید و آفات، تفاوت مىیابد. این سخن، حرف حق و خالص است و غیر از این هر چه گویند سخنى است نارسا.
اغتنام فرصت
براى دست زدن به کارى و توفیق در آن، هزار و یک شرط بایستى تحقق یابد تا بتوان به هدف نایل شد. هر گاه تمام زمینهها و شرایط فراهم آمد بایستى سریع اقدام کرد و دستبه کار شد و فرصت از دست مىرود و فراهم آمدن دوباره زمینه دیر دست مىدهد.
امام على(ع) مىفرماید: الفرصة تمر مر السحاب. (فرصتها و زمینههاى مساعد چون ابر گذراست) به سرعت مىگذرد و بازگشت ندارد. و هر گاه فرصتها از دست رفتبه فرموده امام على(ع) اضاعة الفرصة غصة (از دست دادن فرصت موجب غصه است).
در حدیثشریفى که پایان بخش نامههاى مرحوم علامه است اشاره به این است که در روزگار و دوره هر کس گهگاه نسیم رحمت مىوزد و نفخه رحمانى دیردیر دست مىدهد. حال که چنین استبایستى خود را در معرض آن قرار داد و از آن بهره جست. و مبادا که به آن پشت کنید و از آن غفلت ورزید.