سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سلام علی آل یس
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 86 اسفند 15 توسط بهار انتظار | نظر

 

السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی(عج)

اماما ما همیشه دروغ میگیم کی گفته که ما صدا میزنیم شما جواب ما رو نمیدی

این شمایی که سالیان سال هست هر روز و هر شب و هر لحظه ما رو صدا میزنی

ولی ما دریغ از یک

لـــــــــــــــــــــبـــــــــــیـــــــــــــــــک

این ماییم که نمیزاریم تو بیایی این ماییم که با گناهامون جلو ظهور تورو میگیریم

اماما !!!! خودت به کرم و بزرگی خودت ما رو ببخش حلالمون کن

خیلی حق برگردن ما داری ....

ولی ما...

هر روز و هر شب و هر لحظه بیشتر تاخیر میندازیم ظهور تورو

تویی که هر جمعه ما رو صدا میکنی و این ماییم که جواب نمیدیم

تویی که سالیان سال هست که ما رو صدا کردی

ولی ما....

 




social code
نوشته شده در تاریخ شنبه 86 اسفند 4 توسط بهار انتظار | نظر
 
 
سخنان معصومان (ع) درباره امام مهدى (عج)

رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم:

« لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله تعالى رجلا من

اهل‏بیتى یملوها عدلا کما ملئت جورا »

اگر از دنیا جز یک روز باقى نماند خداوند از خاندان من

مردى‏را برانگیزد که آن را پر از عدل و داد کندهمچنان که پر از

جورو ستم شده باشد .

امام على علیه السلام:

« انتظروا الفرج و لا تیاسوا من روح الله فان احب الاعمال‏الى

 الله عز و جل انتظار الفرج »

ظهور فرج [ قائم آل محمدص ] را منتظر باشید و از رحمت

‏خداوندناامید نباشید ، که محبوبترین اعمال نزد خداوند

 انتظار فرج‏است .

امام على علیه السلام:

« لو قد قام قائمنا لا نزلت السماء قطرها و لا خرجت

الارض‏نباتها و لذهبت الشحناء من قلوب العباد و اصطلحت

 السباع والبهائم »

اگر قائم ما ( آل محمد ) قیام کند ، آسمان قطرات خود را

فروفرستدو زمین گیاهان خودرا بیرون دهدو کینه‏ها از

سینه‏هابیرون رود  و چهارپایان در صلح و صفا باشند.

امام حسین علیه السلام:

« اما ان الصابر فى غیبته على الاذى و التکذیب بمنزله‏المجاهد

 بالسیف بین یدى رسول الله (ص) »

هان صبر کننذگان بر اذیت و آزار و تکذیب دشمنان در زمان غیبت

‏قائم آل محمد (علیه السلام) مانند مجاهدانى هستند

که همراه‏پیامبر با شمشیر پیکار مى‏کنند .

امام سجاد علیه السلام:

« اذا قام القائم اذهب الله عن کل مومن العاهه و

رد الیه‏قوته »

زمانى که قائم آل محمد (علیه السلام) قیام کند خداوند

رحمان ، مایه فساد را از مومنان برطرف مى‏سازد و توانائى واقتدار

گرفته شده را به افراد باایمان باز مى‏گرداند .

امام باقر علیه السلام:

« القائم منا منصور بالرعب مویدبالنصر . . .و تظهر له‏الکنوز . . .

فلا یبقى فى الارض خراب الا عمر »

قائم ما ( آل محمد )با ترس در دل دشمنان پیروز

 و با نصرت (حق) تایید شود ...

گنجها براى او نمایان گردد . . .

و ( آن زمان ) در زمین هیچ‏جاى خرابى نماند جز آن که آن را

 آباد گرداند.

امام باقر علیه السلام:

« اذا قام القائم جات المزامله و یاتى الرجل الى کیس

 اخیه‏فیاخذ حاجته لا یمنعه »

به هنگام ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) آنچه هست

 دوستى وهمکارىو یگانگى است تا آنجا که هر کس هر چه نیاز دارد از جیب

 ‏دیگرى بر مى‏دارد بدون هیچ ممانعتى .

امام صادق علیه السلام:

« من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع‏و

 محاسن الاخلاق و هو منتظر فان مات و قام القائم بعده کان له‏من الاجر مثل

 اجر من ادرکه فجدوا وانتظروا هنیئا لکم ایتهاالعصابه المرحومه »

هر کس که بودن در شمار یاران قائم ( عج ) او را شادمان سازدباید

به انتظار باشد و باید با پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتارکند .

پس اگر اجلش فرا رسد و امام قائم(علیه السلام)پس ازدرگذشت

 او قیام کند ، بهره او از پاداش برابر با پاداش کسى‏است که آن حضرت

را درک کرده باشد . پس بکوشید و منتظر باشید.

گوارا باد شما را اى گروه بخشوده .

امام صادق علیه السلام:

« من مات منکم و هو منتظر لهذا الامر کمن هو مع القائم

 فى‏فسطاطه . . . لا بل کمن قارع معه بسیفه . . .

 لا والله الا کمن‏استشهد مع رسول الله (صلى الله علیه و آله )»

هر که در انتظار حکومت قائم درگذرد ، همچون کسى است

که دراردوى حضرت قائم(علیه السلام) است‏یا حتى همچون کسى است

 که باشمشیر همراه او مى‏جنگد ،نه به خدا سوگند همچون کسى است

که دررکاب یامبر اکرم به شهادت رسیده باشد.

امام حسن عسکرى علیه السلام:

« ان ابنى هو القائم من بعدى یجرى فیه سنن الانبیاء:

بالتعمیر و الغیبه حتى تقسو قلوب لطول الامد و لا یثبت على‏القول

 به الا من کتب الله عز و جل فى قلبه الایمان و ایده بروح‏منه »

پس از من فرزندم قائم است و اوست که مانند پیامبران ، عمرى‏دراز و

غیبت‏خواهد داشت در غیبت طولانى او دلهایى تیره گردد . فقط کسانى در اعتقاد

 به او پاى برجا خواهند ماند که خداوند عزو جل دل آنان را به فروغ ایمان ثابت و آنان

را با مدد خویش‏موید گرداند .

امام حسن عسکرى علیه السلام:

« . . . لا ن طاعه آخرنا کطاعه اولنا و المنکر لا خرناکالمنکر لا ولنا اما

ان لولدىغیبه یرتاب فیها الناس الا من‏عصمه الله عزوجل . . . »  

 فرمانبرى از آخرین ما همچون‏فرمانبرى از نخستین ماست و انکار آخرین

ما بسان انکار نخستین‏ماست . هان که فرزند من غیبتى خواهد داشت که مردم در

 آن دچارتردیدخواهند شد مگر آن کسى که خداى عز و جل حفظش کند ..




social code
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 86 دی 11 توسط بهار انتظار | نظر

 

بسم الله الرحمن الرحیم 

ضرورت و مبانى انتظار

شیعه در اطاعت از دستورات مؤکّد پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مبنى بر پیروى از اهل بیت او، دست از محمد و آل محمد(صلى الله علیه وآله) برنداشته و همواره در خط امامت حرکت نموده است و بیش از یازده قرن است که از جان و دل با خون و قیام، مهدى آل محمد را طلب

 مى کند.
این فرقه ناجیه در طول اعصار و قرون متمادى این پیام را به بشریّت داده است که بشر کر و کور شده حبّ دنیا، و غوطهور در منجلاب فساد

نمى تواند گوهر انسانیّت را به منزل مقصود برساند و این مهم جز با دست باکفایت یک منجى الهى که عصاره بندگان صالح خدا از آدم تا ابراهیم و از ابراهیم تا خاتم است ممکن نخواهد بود و لازم است آن ذخیره ى الهى بیاید تا عدالت فراگیر را نه تنها در میان بشریت بلکه در کل عالم هستى مستقر سازد.
تشیّع در این باره، بشریت را به آمادگى جهت ظهور آن قطب عالم وجود، فرا خواند و مى خواند.
شیعه براى عقیده انتظار روایات متواترى از وجود مقدس پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت آن حضرت فراروى خود دارد که این روایات (روایات انتظار) را مى توان به چند بخش تقسیم بندى نمود:
1 - روایات و امر به انتظار
امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى فرمایند:
«منتظر فرج باشید و از گشایش الهى مأیوس نگردید، به درستى که محبوب ترین اعمال نزد خداى عزوجل انتظار فرج است».
[1]
2 - روایاتى که فضیلت انتظار را بیان مى کنند
امام رضا(علیه السلام) به نقل از پدرانش از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمودند:
«برترین اعمال امّت من انتظار فرج از سوى خداوند بزرگ است».
[2]
3 - روایات و وظیفه منتظران
امام محمد باقر(علیه السلام) مى فرماید:
«تقوى پیشه سازید. و بار سنگین انتظار را به کمک ورع و پارسایى و کوشش بسیار در عبادت و اطاعت خدا به منزل رسانید هریک از شما دینداران هنگامى غرق شادمانى مى شوید که به آستانه ورود به جهان دیگر پانهید و دوره ى دنیا را سپرى کنید. آنجا چشمانتان به نعمت الهى و کرامت خدایى و بهشت جاودان روشن مى گردد. آنجاست که همه ى اندوه ها از میان مى رود و آنجاست که مى بینید راهى که شما پیمودید حق بوده است و راهى که مخالفان شما پیموده اند باطل...».
[3]
4 - روایات و منزلت منتظران
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
«المنتظر لامرنا کالمتشحّط بدمه فى سبیل الله».
[4]
منتظر امر ما (حکومت ما) مانند کسى است که در راه خدا به خون خود درغلطد.
همانطور که گفتیم روایاتى که دلالت بر «انتظار» مى کنند به حد تواتر رسیده است چنانکه حضرت آیة الله العظمى صافى گلپایگانى در کتاب منتخب الاثر مى فرماید:
«اعلم ان الاخبار الوارده فى فضیلة الانتظار و الترغیب فیه کثیرة متواترة».
[5]
براى اطلاع بیشتر از این روایات مى توانید به کتاب منتخب الاثر ص 624 تا ص 634 و نیز بحار الانوار، ج 52، ص 122 تا ص 150 مراجعه کنید.
5 - منتظران برادران پیامبر(صلى الله علیه وآله)
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) منتظران را برادران خود خوانده اند:
«... شمایان اصحاب منید لیکن برادران من مردمیند که در آخرالزمان مى آیند آنان به نبوت و دین من ایمان مى آورند و مرا دوست دارند و یارى ام مى دهند و تقیه هم نمى کنند با اینکه مرا ندیده اند، پس اى کاش من آن برادرانم را ملاقات کنم».
[6]
6 - پاداش منتظران
امام صادق(علیه السلام) به نقل از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمودند:
«پس از شما کسانى بیایند که یک نفر ایشان پاداش پنجاه نفر از شما را داشته باشد(اصحاب) گفتند: اى رسول خدا! ما در جنگ بدر و احد و حنین با توبودیم و درباره ى ما آیه نازل شده است؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: اگر آنچه به ایشان مى رسد به شما رسد شکیبایى آنان را ندارید».
[7]
- آیا انتظار تکلیف است؟
اصولاً ماهیت زندگى انسان با انتظار عجین شده است به گونه اى که بدون آن زندگى مفهومى ندارد و شور و نشاط لازم براى تداوم آن در کار نیست.
انتظار امید به آینده است و بدون امید تلاش و تکاپو ممکن نیست. چنانکه پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)فرمود:
«اگر امید نبود هیچ مادرى فرزند خود را شیر نمى داد و کسى درختى نمى کاشت».
[8]
بنابراین، انتظار و امید به طور کلّى در حیات بشرى چنان بدیهى و روشن است که براى اثبات آن نیازى به اقامه دلیل و برهان نیست.
انتظار فرج یعنى امید به ایجاد عدالت همه جانبه ى فردى، اجتماعى و اخلاقى. انتظار فرج خط بطلان بر همه ى کفرها، نفاق ها، ظلم ها، تطاول ها و هوچى گرى هاست. انتظار فرج خونى است در رگ زندگى انسانى و قلبى در تاریخ تکاملى بشریت. این عنصر حیاتى از دیدگاه عقل و نقل تکلیف است.
اینکه عقلاً تکلیف است، زیرا انتظار راهگشایى براى حکومت عدل و ایجاد عدالت است و عقل حکم به حسن عدل و لزوم ایجاد عدالت مى کند. بنابراین، راهگشایى و فراهم نمودن زمینه ى آن هم، لازم و تکلیف است پس انتظار فرج تکلیف و ضرورى است.
اینکه نقلاً اجب است انسان در دوران غیبت، منتظر منجى عالم باشد به دلیل روایات زیادى که در باب انتظار وجود دارد و بر تکلیف بودن آن دلالت مى کنند که ما در اینجا دو روایت را به عنوان نمونه ذکر مى کنیم:

 

ادامه دارد...

پاورقی:


[1] - مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار (انتشارات اسلامیه، چاپ سوم، 1372) ج 52، ص 123، ح 7.
[2] - همان، ص 122، ح 2.
[3] - همان، ص 140، ح 51.
[4] - شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة(انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه ى مدرسین) تصحیح على اکبر غفارى، ج 2، ب 55، ص 645، ح 6.
[5] - صافى گلپایگانى، لطف الله، منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر (مؤسسة حضرت معصومه(س)، چاپ اول، شعبان 1419 هـ ق) ص 633.
[6] - مجلسى، بحار الانوار(دار احیاء التراث العربیه بیروت، چاپ سوم، 1403 هـ ق) ج 52، ص 133، ح 26.
[7] - همان، ص 130، ح 26.
[8] - نهج الفصاحه(سازمان انتشارات جاوید، 1362) مترجم ابوالقاسم پاینده.
[9] - شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة(انتشارات اسلامى) تصحیح على اکبر غفارى، ج 2، باب 36، ص 377، ح 1.




social code
نوشته شده در تاریخ جمعه 86 دی 7 توسط بهار انتظار | نظر

یاعلی




social code
نوشته شده در تاریخ جمعه 86 دی 7 توسط بهار انتظار | نظر بدهید

 

به یمن فیض ولایت » 

ستاره ی سحر از صبح انتظار دمید
غدیر ، از نفَس رحمت بــهار چکید

گرفت دست قدر، رایت شفق بر دوش
زمیــن به حکم قضا آب زندگى نوشید

بر آسمان سعادت ز مشرق هستى
سپیـــده داد نویـــد تولد خورشیـــد
 

به باغ ، بلبل شوریــــده رفت بر منبــر
چو از نسیم صبا بوى عشق یار شنید

زخویش رفته ، نواخوان عشق بود و سرود

به بانک زیروبم،اسرارخطبه توحید 

فتاد غلغله در باغ و شورشـــى انگیــخت
که خیل غنچه شکفت و به روى او خندید

هوا ز عطـر گلاب محمـــّـدى مشحون
زمین به عترت و آل رسول بست امید

رسول، سدره‏نشین شد،على به صدر نشست
پى تکامــــل دیـــــنش خـــداى کعبــــه گزیــــد
 

گرفت پرچم اسـلام را علــى در دست
از این گزیده ، زمین و زمان به خود بالید

به یـُـمن فیض ولایت شراب خم الست
به عشق آل على از غدیر خم جوشید



(شاعر دکتر یحیی حدادی ابیانه، این شعر را از سایت اعتقادات برداشتم که توسط زهرا نوشته شده)

http://www.eteghadat.com/forum/viewtopic.php?t=1180




social code
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 86 آذر 29 توسط بهار انتظار | نظر بدهید

 

** قربانی **
 
پس از رمی آخرین بت بی درنگ قربانی کن، که این سه بت مجسمه تثلیثند،مظهر سه مرحله ابلیسی،
فراموش نکن نیت یعنی این!
همواره در نیت باش خودآگاه.
بدان که چه می کنی و چرا؟ظاهر این اعمال تو را در خود گم نکند،از معنی ها غافل نمانی،این همه اشاره است...
حج معانی کن ،نه حج مناسک،اینجا همه چیز به نیت وابسته است.
که حج همه نیت است... 2A
کسی که نفهمد در این مناسک چه می کند؟از مکه فقط سوغات آورده است.
چمدانش پر است و خودش خالی!
در حج توحید را، عمل می کنی با طواف
آوارگی و تلاش هاجر را بیان می کنی ،با سعی
از کعبه تا عرفات ،هبوط آدم را
و از عرفات تا منی ،تاریخ را، فلسفه خلقت را
و در منی آخرین مرحله کمال را و ایده آل را ،آزادی مطلق را بندگی مطلق را
ابراهیم را ؛...
و اکنون در منی یی، ابراهیمی و اسماعیلت love را به قربانگاه آورده ای cry ...
اسماعیل تو کیست؟ چیست؟
مقامت؟آبرویت؟شغلت؟معشوقت؟علم؟هنرت؟روحانیتت؟نامت؟نشانت؟زیبایی ات؟....
من چه میدانم؟ این را تو خود می دانی.تو خود آنرا ،او را باید به منی آوری و برای قربانی انتخاب کنی.
من فقط می توانم نشانی هایش را به تو بدهم:
آنچه تو را در راه ایمان ضعیف می کند، آنچه تو را در راه رفتن، به ماندن می خواند... no no no
آنچه تو را در راه مسئولیت به تردید می افکند،آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگی اش نمی گذارد تا پیام را
بشنوی، تا...،تا... ابراهیمی و ضعف اسماعیلی ات تو را بازیچه ابلیس می سازد...
او اسماعیل توست ،اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد،یا یک شیء، یا یک حالت و حتی یک نقطه ضعف!!
اما اسماعیلِ ابراهیم ،پسرش بود!
اسماعیل برای ابراهیم تنها یک پسر برای پدر نبود؛
پایان یک عمر انتظار بود؛
پاداش یک قرن رنج؛
ثمره یک زندگی پر ماجرا؛
تنها پسر نوجوان یک پدر پیر؛
و نویدی عزیز پس ازنومیدی تلخ؛
برای ابراهیم اسماعیل بود،اسماعیل تو شاید خودت باشی... شاید خانواده ات،یا....چه میدانم؟
برای ابراهیم پسرش بود،آن هم چنان پسری برای چنان پدری!! tanx love
ابراهیم به دو دست خویش کارد بر حلقوم اسماعیل بنه و بکش!!
مگر می توان با کلمات وحشت این پدر را در ضربه آن پیام وصف کرد؟!!!
جنگ! بزرگترین جنگ، جنگ در خویش، جهاد اکبر!
جنگ، جنگ میان خدا و اسماعیل در ابراهیم.
دشواری سخت...
کدامین را انتخاب می کنی؟ ابراهیم!
خدا را یا خود را؟ سود را یا ارزش را؟ پیوند را یا رهایی را؟ لذت را یا مسئولیت را؟ زندگی برای زندگی را یا زندگی برای هدف را؟ 
 پدری را یا پیامبری را؟و..... 
بالاخره اسماعیلت را یا خدایت را؟
انتخاب کن ابراهیم...
تو در رسالت به بلندترین قله کمال رسیده ای اما در بندگی هنوز ناقصی، ای خلیل خدا!ابرهیم شده ای، اما بنده شدن دشوار تر است!
باید آزاد مطلق شوی، آزادی مطلق شوی!
اسماعیلت را بکش!
با دست های خویش بکش!  
فرزند دلبندت را، میوه دلت را، پاره جگرت را، بهانه بودنت را، تمامی آنچه تو را به این زندگی بسته است و نگهداشته است،  
معنی بودن و زیستن و ماندنت را، پسرت را، نه، اسماعیلت را، همچون یک گوسفند قربانی، ......  
شاهرگش را قطع کن،در زیر پایت نگهش دار تا احساس کنی که دیگر نمی تپد،انگاه از روی تن سرد قربانیت برخیز، بایست؛
ای تسلیم حق، بنده خدا!
ای پدر اسماعیل!
اکنون ابراهیم بر سر یک دو راهی است:
سراپای وجودش فریاد می کشد: اسماعیل! love
 
و حق بر سرش می کوبد: ذبح! cry
باید انتخاب کند،
اسماعیلت را ذبح کن!
و این جا مراد از ذبح اسماعیل، ذبح علاقه اسماعیل باشد.
... ابلیس در دلش مهر فرزند را بر می افروزد و در عقلش، دلیل منطقی می دمد.
این بار اول، جمره اولی، رمی کن!
از انجام فرمان خودداری می کند و اسماعیلش را نگه می دارد.
ابراهیم،اسماعیلت را ذبح کن!
این بار پیام صریح تر و قاطع تر!
روز دوم است،سنگینی مسئولیت بر جاذبه میل بیشتر از روز پیش می چربد.
ابلیس، هوشیاری و منطق و مهارت بیشتری در فریب ابراهیم، باید بکار زند.
از آن میوه ممنوع که به خورد آدم داد! 
جمره وسطی، رمی کن!
از انجام فرمان خودداری می کند و اسماعیل را نگه میدارد.  
ابراهیم! اسماعیلت را ذبح کن!
صریح تر و قاطع تر
کار توجیه سخت دشوار شد ....
ابراهیم احساس می کند که در انکار این پیام، ابلیس را اعتراف کرده است.
بر لبه پرتگاه سقوط!
سقوط ابراهیم!
ابراهیم بت شکن، بنیانگذار اسلام، راهبر خلق...
از بلندترین قله توحید؛
 
به پست ترین لجنزار شرک
و چه می گویم؟؟
شرک؟ نه! شرک چند خدایی ست، پرستش دیگری یا دیگران با خدا؛
با هیچ حیله ای، نمی توان با هر دو کنار آمد...
نه همزیستی نه بیطرفی!
اه، این داستان چه دشوار و هراس انگیز است!
و انسان، این خدا گونه جهان، که کائنات را به زیر فرمان می تواند آورد، چه ناتوان!!  
این مطلب روهاجردر سایت اعتقادات نوشته به دلیل زیبایی مطلب در وبلاگ شخصی استفاده شده است.



social code
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 86 آذر 29 توسط بهار انتظار | نظر بدهید

بسم الله النور النور

 

 

مدینه تو را عقده ها در دل است

 اگر چه خداحافظی مشکل است

 خداحافظ ای کبریاراحبیب

 خداحافظ ای چهار قبر غریب

خداحافظ ای بهترین سرزمین

خداحافظ ای قبر ام البنین 

 

ای عاشق مشتاق که خواهان لقائی ... در راه طلب گمشده ای بی سرو پائی

میعادگه دلبر جانانه همینجاست ... یک لحظه به خود آ و نظر کن که کجائی ؟


سر به بیابان عرفات " دل " گذاردیم برای درک معرفة الله و پیدا کردن گمشده وجودیمان و یافتن یوسف زهراء ( س) !!!!

چشمها را باید شست ... شاید که یوسف زهراء (س) در همین نزدیکیهاست .... ثانیه های گذرای " موعدعرفه " را با دل دادن به یگانه دلدار ، سپری نمودیم ...

عرفات میعادگه " شناخت خود و خدا و امام شناسی " !!! چقدر مولای حاضر ! اما غائب از نظر را شناختیم ؟؟؟؟؟ ***

پیش حق ، یک ناله از روی نیاز ... به که عمری در سجود و در نماز *** زور را بگذار و زاری را بگیر ...رحم سوی زاری آید ای فقیر ***


دعا و راز و نیاز و التجاء همه شما بزرگواران دعوت شده در ضیافت الهی

" عرصه عرفات "

مقبول آستان الهی و فرا رسیدن

" عید قربانی نمودن نفس "

 

برهمگان مبارک


 

 

 




social code
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 86 آذر 14 توسط بهار انتظار | نظر بدهید

بسم الله الرحمن الرحیم

دَحْوُالاْرْض

بیست و پنجم شب دَحْوُالاْرْض است (یعنى پهن شدن زمین از زیر خانه کعبه بر روى آب ) و از لیالى شریفه است که رحمت خدا در آن نازل مى شود و قیام به عبادت در آن اجر بسیار دارد و از حَسَن بن على وَشّا روایت است که گفت من کودک بودم که با پدرم در خدمت امام رضاعلیه السلام شام خوردیم در شب بیست و پنجم ماه ذى القعده پس فرمود که امشب حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت عیسى علیه السلام متولّد شده اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است پس هر که روزش را روزه بدارد چنان است که شصت ماه را روزه داشته باشد و به روایت دیگر است که فرمود در این روز حضرت قائم علیه السلام قیام خواهد نمود روز بیست و پنجم روز دحوالا رض است و یکى از آن چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است و در روایتى روزه اش ‍ مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفّاره هفتاد سالست و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبات بسر آورد از براى او عبادت صد سال نوشته شود و از براى روزه دار این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار کند و این روزى است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از براى عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاریست و از براى این روز به غیر از روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل دُو عمل وارد است اوّل نمازى که در کتب شیعه قُمیّین روایت شده و آن دو رکعت است در وقت چاشت در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره وَالشَّمْسِ بخواند و بعد از سلام نماز بخواند:

لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلىِّ

جنبش و نیروئى نیست جز به خداى والاى

الْعَظیمِ پس دعا کند و بخواند: یا مُقیلَ العَثَراتِ اَقِلْنى عَثْرَتى یا مُجیبَ

بزرگ * * * * * * * * * * * * اى نادیده گیر لغزشها، نادیده گیر لغزشم را اى اجابت کننده

الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتى یا سامِعَ الاْصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتى

دعاها اجابت کن دعایم را اى شنواى صداها بشنو صدایم را

وَارْحَمْنى وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتى وَما عِنْدى یا ذَاالْجَلالِ وَالاْکْرامِ

و به من رحم کن و از گناهانم و آنچه بدى دارم درگذر اى صاحب جلالت و بزرگوارى

دوّم خواندن این دعا است که شیخ در مصباح فرموده مستحبّ است خواندن آن : اَللّهُمَّ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدایا

داحِىَ الْکَعْبَةِ وَفالِقَ الْحَبَّةِ وَصارِفَ اللَّزْبَةِ وَکاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ

اى گسترنده خانه کعبه و شکافنده دانه و برطرف کننده سختى و گشاینده هر غم و گرفتارى

اَسْئَلُکَ فى هذَا الْیَوْمِ مِنْ اَیّامِکَ الَّتى اَعْظَمْتَ حَقَّها وَاَقْدَمْتَ سَبْقَها

از تو خواهم در این روز از روزهایت که بزرگ گرداندى حقش را و در سبقت پیشش انداختى

وَجَعَلْتَها عِنْدَ الْمُؤْمِنینَ وَدیعَةً وَاِلَیْکَ ذَریعَةً وَبِرَحْمَتِکَ الْوَسیعَةِ

و در نزد مؤ منین آن را به ودیعت نهادى و آن را وسیله اى براى آمدن به پیشگاهت و رسیدن برحمت وسیعت قراردادى

اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ فِى الْمیثاقِ الْقَریبِ یَوْمَ

که درود فرستى بر محمد بنده برگزیده ات در روز میثاق نزدیک که روز

التَّلاقِ فاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ وَداعٍ اِلى کُلِّ حَقٍّ وَعَلى اَهْلِ بَیْتِهِ الاَْطْهارِ

دیدار و ملاقات است آن بزرگوارى که هر در بسته اى را گشود و به هر حقى دعوت فرمود و بر خاندان پاکیزه

الْهُداةِ الْمَنارِ دَعائِمِ الْجَبّارِ وَوُلاةِ الْجَنَّةِ وَالنّارِ وَاَعْطِنا فى یَوْمِنا

و راهنمایان روشنى بخش و پایه هاى دین خدا و زمامداران کار بهشت و دوزخند و عطا کن به ما در این روز

هذا مِنْ عَطآئِکَ الَْمخْزُونِ غَیْرَ مَقْطوُعٍ وَلا مَمْنوُعٍ تَجْمَعُ لَنا بِهِ

از عطاى موجود در خزینه ات که نه پایان دارد و نه جلوگیرى شود گردآورى بدان براى ما

التَّوْبَةَ وَحُسْنَ الاْوْبَةِ یا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَاَکْرَمَ مَرْجُوٍّ یا کَفِىُّ یا وَفِىُّ یا

توبه و بازگشت خوبى را بسوى خودت اى بهترین خوانده شدگان و بزرگوارترین مایه امید اى کفایت کننده اى وفادار اى

مَنْ لُطْفُهُ خَفِىُّ اُلْطُفْ لى بِلُطْفِکَ وَاَسْعِدْنى بِعَفْوِکَ وَاَیِّدْنى بِنَصْرِکَ

که لطفش در نهان و خفا است بلطف خویش بر من لطف فرما و به عفوت سعادتمندم کن و به یاریت کمکم ده

وَلا تُنْسِنى کَریمَ ذِکْرِکَ بِوُلاةِ اَمْرِکَ وَحَفَظَةِ سِرِّکَ وَاحْفَظْنى مِنْ

و از یاد کریمانه ات فراموشم مکن به حق زمامداران کار خود و نگهبانان رازت و نگاهم دار از

شَوایِبِ الدَّهْرِ اِلى یَوْمِ الْحَشْرِ وَالنَّشْرِ وَاَشْهِدْنى اَوْلِیآئَکَ عِنْدَ

آلودگیهاى روزگار تا روز حشر و برانگیخته شدن و گواه گیر برایم دوستانت را هنگام

خُرُوجِ نَفْسى وَحُلوُلِ رَمْسى وَانْقِطاعِ عَمَلى وَانْقِضآءِ اَجَلى

جان دادنم و سرازیر شدنم در قبر و به پایان رسیدن کردارم و بسر آمدن عمرم

اَللّهُمَّ وَاذْکُرْنى عَلى طوُلِ الْبِلى اِذا حَلَلْتُ بَیْنَ اَطْباقِ الثَّرى

خدایا یادم کن در دوران دراز پوسیده شدنم در آن هنگام که میان توده هاى خاک وارد شوم

وَنَسِیَنِى النّاسوُنَ مِنَ الْوَرى وَاَحْلِلْنى دارَ الْمُقامَةِ وَبَوِّئْنى مَنْزِلَ

و مردم فراموشکار یکسره فراموشم کرده اند و در خانه ماندنى (بهشت ) فرودم آر و در منزل

الْکَرامَةِ وَاجْعَلْنى مِنْ مُرافِقى اَوْلِیآئِکَ وَاَهْلِ اجْتِبآئِکَ وَاصْطِفآئِکَ

کرامت جایم ده و از رفقاى دوستانت و برگزیدگان و مخصوصانت قرارم ده

وَبارِکْ لى فى لِقآئِکَ وَارْزُقْنى حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلوُلِ الاْجَلِ

و دیدارت را بر من مبارک گردان و حسن عمل روزیم کن پیش از آنکه عمرم بسر رسد

بَریَّئاً مِنَ الزَّلَلِ وَسوَُّءِ الْخَطَلِ اَللّهُمَّ وَاَوْرِدْنى حَوْضَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ

در حالى که پاک از لغزش و بد کردارى باشم خدایا مرا به حوض پیامبرت محمد

صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَاسْقِنى مِنْهُ مَشْرَباً رَوِیّاً سآئِغاً هَنیئاً لا اَظْمَاءُ

صلى اللّه علیه و آله (یعنى حوض کوثر) واردم کن و بنوشان مرا از آن حوض نوشاندنى سیراب کننده و روان و گوارا که دیگر

بَعْدَهُ وَلا اُحَلاُ وِرْدَهُ وَلا عَنْهُ اُذادُ وَاجْعَلْهُ لى خَیْرَ زادٍ وَاَوْفى میعادٍ

تشنه نشوم و از ورود بدان جلوگیریم نکنند و بازم ندارند و آن را برایم بهترین توشه راه و کاملترین وعده گاه

یَوْمَ یَقوُمُ الاْشْهادُ اَللّهُمَّ وَالْعَنْ جَبابِرَةَ الاْوَّلینَ وَالاَّْخِرینَ

در روز به پا خواستن گواهان قرار ده خدایا دور ساز از رحمتت سرکشان اولین و آخرین را

وَبِحُقوُقِ اَوْلِیآئِکَ الْمُسْتَاْثِرینَ اَللّهُمَّ وَاقْصِمْ دَعآئِمَهُمْ وَاَهْلِکْ

و آنانکه به حقوق دوستان برگزیده ات تجاوز و تعدّى کردند خدایا پایه هاى حکومتشان را در هم شکن

اَشْیاعَهُمْ وَعامِلَهُمْ وَعَجِّلْ مَهالِکَهُمْ وَاسْلُبْهُمْ مَمالِکَهُمْ وَضَیِّقْ

و پیروان و عمالشان را نابود گردان و به هلاکتشان تعجیل کن و مملکتهاشان را از ایشان بگیر و راهها

عَلَیْهِمْ مَسالِکَهُمْ وَالْعَنْ مُساهِمَهُمْ وَمُشارِکَهُمْ اَللّهُمَّ وَعَجِّلْ فَرَجَ

را بر ایشان تنگ فرما و آنانکه با ایشان سهیم و شریک هستند نیز از رحمتت دور کن خدایا شتاب کن در فرج

اَوْلِیآئِکَ وَارْدُدْ عَلَیْهِمْ مَظالِمَهُمْ وَاَظْهِرْ بِالْحَقِّ قاَّئِمَهُمْ وَاجْعَلْهُ

دوستانت و حقوق از دست رفته شان را به آنها باز گردان و قائمشان را به حق ظاهر گردان

لِدینِکَ مُنْتَصِراً وَبِاَمْرِکَ فى اَعْدآئِکَ مُؤْتَمِراً اَللّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلاَّئِکَةِ

و یارى ستاننده دینت و فرمانرواى در میان دشمنانت قرارش ده خدایا فرشتگان یارى دهنده را گرداگردش

النَّصْرِ وَبِما اَلْقَیْتَ اِلَیْهِ مِنَ الاْمْرِ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِماً لَکَ حَتّى

قرار ده و بدان دستورى که در شب قدر بر او فرستى وى را انتقام کشَنده براى خودت قرار ده بدان حد

تَرْضى وَیَعوُدَ دینُکَ بِهِ وَعَلى یَدَیْهِ جَدیداً غَضّاً وَیَمْحَضَ الْحَقَّ

که تو خوشنود گردى و دین تو به وسیله او و بدست او بصورت نو و تازه اى درآید و حق کاملاً

مَحْضاً وَیَرْفُِضَ الْباطِلَ رَفْضاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَعَلى جَمیعِ آبائِهِ

خالص گردد و باطل یکسره از بین برود خدایا درود فرست بر او و بر همه پدرانش

وَاجْعَلْنا مِنْ صَحْبِهِ وَاُسْرَتِهِ وَابْعَثْنا فى کَرَّتِهِ حَتّى نَکوُنَ فى زَمانِهِ

و قرار ده ما را از اصحاب و نزدیکانش و در زمان رجعت او ما را برانگیز تا ما در زمان او

مِنْ اَعْوانِهِ اَللّهُمَّ اَدْرِکْ بِنا قِیامَهُ وَاَشْهِدْنا اَیّامَهُ وَصَلِّ عَلَیْهِ [على

جزء یارانش باشیم خدایا توفیق درک زمان قیام او را نصیب ما گردان و در روزگار ظهورش ما را حاضر کن و درود فرست بر او

مُحَمَّد] وَارْدُدْ اِلَیْنا سَلامَهُ وَالسَّلامُ عَلَیْهِ [عَلَیْهِمْ] وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ

و سلام او را بسوى ما بازگردان و سلام و تحیت و رحمت خدا و برکاتش بر او باد

 

و بدانکه میردامادرَحَمهُاللّهُ در رساله اءربعة ایّام خود در بیان اعمال روز دَحْوُالارض فرموده که زیارت حضرت امام رضاعلیه السلام در این روز افضل اعمال مستحبّه وآکَدِ آداب مَسْنُونه است و همچنین زیارت آن حضرت در روز اوّل ماه رجب الفرد نیز به غایت مؤ کّد و مَحْثُوثٌ عَلَیْهِ است روز آخر ماه سنه دویست و بیست بنابر مشهور حضرت امام محمد تقى علیه السلام به زهر معتصم در بغداد شهید شد و این بعد از دو سال و نیم تقریباً از فوت ماءمون گذشته بود چنانکه خود آن جناب میفرمود اَلْفَرَجُ بَعْدَ الْمَاءمُونِ بِثلثینَ شَهْراً و این کلمه مُشْعِر است بر آنکه آن حضرت از سوء معاشرت ماءمون در کمال اذیّت و صدمه بود که مرگ خود را فَرَج و گشایش خود تعبیر نموده چنانکه پدر بزرگوارش حضرت امام رضاعلیه السلام در زمان ولایتعهد خود نیز چنین بوده و در هر جمعه که از مسجد جامع مراجعت مى فرمود به همان حالى که عرق دار و غبارآلوده بود دستها را به درگاه الهى بلند مى کرد و مى گفت اِلهى اگر فَرَج و گشایش امر من در مرگ من است پس همین ساعت در مرگ من تعجیل فرما و پیوسته در غم و غصّه بود تا از دنیا رحلت فرمود و حضرت امام محمّد تقى علیه السلام در وقتى که وفات کرد از سنّ شریفش بیست و پنج سال و چند ماهى گذشته بود قبر شریفش ‍ در بقعه مبارکه کاظمیّه در پشت سر جدّ بزرگوارش حضرت امام موسى علیه السلام واقع است .

 

 




social code
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 86 آذر 4 توسط بهار انتظار | نظر

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

نامه اول

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک نخبة الفلاسفة و آیة‏الله العظمى جناب آقاى طباطبائى ادام الله عمرکم ماشاءالله سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

کوتاه سخن آنکه جوانى هستم 22 ساله، میزان تحصیل پنجم ریاضى. اشتغالات فعلى تحصیلات حوزه قم حدود لمعه اصول الفقه. آخوندزاده. محیط زیست: دو سال سربازى در تهران، شش سال کودکى در قم، تحصیلات اولیه و بیشتر تحصیلات دبیرستان نیز در قم، چند سالى کرمانشاه.

چنین تشخیص مى‏دهدم که تنها ممکن است‏شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطى که زندگى مى‏کنم هواى نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانى دارند و مرا اسیر خود ساخته‏اند و سبب آن شده‏اند که مرا از حرکت‏به سوى الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و مى‏دارند.

درخواستى که از شما دارم براى من بفرمایید بدانم به چه اعمالى دست‏بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟

یادآور مى‏شوم نصیحت نمى‏خواهم و الا دیگران ادعاى ناصحیت فراوان دارند.دستورات عملى براى پیروزى لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصى که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).

باز هم خاطرنشان مى‏سازم که نویسنده با خود فکر مى‏کند که شفاها موفق به پاسخ این سؤال نمى‏شود. وانگهى شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح مى‏دانید و بر این موضوع مى‏توانید اصالتى قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفى بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود وا گذارید. متشکرم.

امضا

جواب علامه به نامه اول

السلام علیکم

براى موفق شدن و رسیدن به منظورى که در پشت ورقه مرقوم داشته‏اید لازم است همتى برآورده، توبه‏اى نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار مى‏شوید قصد جدى کنید که در هر عملى که پیش آید رضاى خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کارى که مى‏خواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طورى که اگر نفع اخروى نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا شب، وقت‏خواب ادامه خواهید داد و وقت‏خواب، چهار پنج دقیقه‏اى در کارهایى که روز انجام داده‏اید فکر کرده، یکى یکى از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضاى خدا انجام یافته شکرى بکنید. و هر کدام تخلف شده استغفارى بکنید. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادى حال سخت و در ذائقه نفس تلخ مى‏باشد ولى کلید نجات و رستگارى است. و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنى سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را براى بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود. والسلام علیکم.

محمد حسین طباطبایى

توضیح:

توبه، پس از آنکه بنده از وظیفه بندگى سرباز زد واجب است هر چه زودتر به درگاه الهى برگردد و از حق تعالى طلب مغفرت و آمرزش نماید و آمادگى خود را براى فرمانبرى اعلام کند. بر این معنى عقل و نقل گواه و آیات و روایات بسیار است. در قرآن کریم آمده است: توبوا الى الله جمعیا ایها المؤمنون; اى مؤمنان همگى به سوى حق تعالى برگردید و توبه کنید.

امام باقر(ع) فرماید: کسى که از گناه توبه کند بسان کسى است که اصلا گناهى نداشته است.

مشارطه:

آن است که انسان پیش از شروع در کار، با خویشتن شرط و تعهد کند که از جاده مستقیم شرع خارج نشود. خواسته‏هاى حق تعالى را عمل کند بلکه بر خواسته‏هاى خود مقدم دارد و هیچ گاه از طلب رضاى خداوند و آخرت جویى غلفت نورزد.

مراقبه:

آن است که بنده به هنگام عمل، حق تعالى را در نظر گیرد و خود را در محضر خداوند بیند و کشیک نفس کشد که مبادا از فرمان و خواسته مولا سرباز زند و راه دگر گیرد و عصیان ورزد و به لهو و لعب پردازد.

یک چشم زدن غافل از آن ماه مباشید شاید که نگاهى کند آگاه نباشید

در کارهایى که روز انجام داده‏اید فکر کرده، یکى یکى از نظر خواهید گذرانید.

هر کدام مطابق رضاى خدا انجام یافته شکرى بکنید.

و هر کدام تخلف شده استغفارى بکنید.

محاسبه:

آن است که از خویشتن حساب کشد که فکر و فعل خود به چه صرف کرده و اوقات را چگونه به سر آورده است. پس از آنکه به کارى پرداخت و وقتى و فرصتى گذشت آن را ارزیابى مى‏کند و با محک شریعت آن را مى‏سنجد تا فایده و ضرر را بفهمد. بر کارهاى پسندیده خداى را سپاس گوید که او را توفیق داده است و از کارهاى زشت و گناه استغفار مى‏کند.

امام(ع) فرماید: از ما نیست کسى که هر روز از خود حساب نکشد. پس اگر کار نیکى انجام داده حمد خدا کند و بیشتر انجام دهد و اگر گناهى از او سر زده از خداوند آمرزش بطلبد.

امام صادق(ع) از پدران گرامیش(ع) از رسول خدا(ص) روایت کند که فرمود: خوشا به حال کسى که در روز قیامت در نامه عملش، در زیر هر گناهى استغفارى بیابد.

سور مسبحات:

پنج‏سوره‏اى که با (سبح) و یا (یسبح) آغاز مى‏شود سور مسبحات نامیده مى‏شود. چرا که این سوره‏ها با تسبیح حق تعالى آغاز مى‏شود. و دو سوره اسراء و الاعلى را که با (سبحان) و (سبح) آغاز مى‏شود داخل آن ندانند. در حدیث آمده است: پیامبر گرامى اسلام(ص) نمى‏خوابید مگر آنکه مسبحات را مى‏خواند و مى‏فرمود: در این سوره‏ها آیه‏اى است که از هزار آیه برتر است. پرسیدند: مسبحات کدام است؟ فرمود: سوره‏هاى حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن.

امام باقر(ع) فرماید: هر کس همه مسبحات را قبل از خواب بخواند نمیرد تا قائم(عج) را درک کند. و اگر مرد در پناه رسول(ص) خواهد بود.

نامه دوم

بسم الله الرحم الرحیم

محضر مقدس نخبة المجتهدین حجة‏الاسلام و المسلمین جناب آقاى علامه محمد حسین طباطبایى دام مجده سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

خداوند ان شاء الله خیر دنیا و آخرت عطایت فرماید و با اولیا و انبیا محشورت سازد.

برادر عزیز! فراوان احساس کمبودى مى‏کنم. هر چه دست و پا مى‏زنم و تلاش مى‏کنم و به هر جهت مى‏نگرم دریا در نظرم وسیعتر جلوه مى‏کند. ندانم در چه مسیرى روى گردانم. کدام سفینه را سوار شوم تا به ساحل خوشبختى برسم؟ از شما بردار عزیز استمداد مى‏طلبم. نمى‏دانم مرا چه مى‏شود.مدتى است‏خود را چنان بینم که بر آسمان افکارم ابرهاى سنگین و تیره و تار برآمده و عالم مرا غمناک ساخته‏اند حتى غرشى نیست تا ببارد و آسمانى صاف بینم. عامل این تیرگى چیست; نمى‏دانم.

در لا به لاى این حالات فکر مى‏کنم اگر سؤال مرا در این موضوع پاسخ گویید راحت‏شوم.

برادر عزیز! با روشن‏بینى خود و حقیقت‏خواهى خود اگر بتوانید حالت مرا درک کنید و آنچنان جوابم گویید که ناخودآگاه جرقه‏اى در من به وجود آید که تا ابد (مرگ) روشن باشم. آیا مى‏توانید راهنمایى کنید تا عاشق خدا شوم. 2-عاشق پیامبر شوم.3 - عاشق اولیاى خدا شوم. راه چیست و چاره کدام؟ اگر راز عشق، مرا آموزید و معشوق را به نیکى برایم بشناسانى ولو بروى خود مى‏روم. اگر حالت عشق در من بتوانى سازى و دستم گرفته به کوى عشق رهبرى نمایید و با اشاره معشوق را بنمایى دوان دوان مى‏روم حتى لحظه‏اى آرام نمى‏گیرم.

اما چه کنم جاهلم و عاشق نیستم.

موقعیت نویسنده: طلبه پایه معلومات: پایان دوره دبیرستان، دیپلم. علوم اسلامى: لمعه و اصول الفقه، سن:23 سال.

استاد عزیز، از قرآن جز خواندن (بدون تعارف) چیزى نمى‏دانم. از سخنان معصومین تقریبا بیگانه‏ام. چگونه و به چه اندازه بر آنها وارد شوم و چگونه استفاده کنم؟ صبر کنم تا رشد علمى بیابم و یا به موازات تحصیل ... طریق استفاده را نیز بیان فرمایید.

امضا

جواب علامه به نامه دوم

به عرض شریف مى‏رساند نامه شریف دوم زیارت شد. قبلا نیز یک نامه دیگرى رسیده بود که تا کنون پاسخ آن نوشته نشده. اصولا در زمستان گذشته در اثر کسالت مزاج و ناراحتى اعصاب نه تنها نامه جناب عالى بلکه نامه‏هاى زیاد دیگرى که در این مدت رسیده تا امروزها براى هیچ کدام نتوانسته‏ام جواب بنویسم. امروزها که کمى حالم رو به بهبودى است تدریجا جواب مى‏فرستم. به هر حال عذر گذشته را مى‏خواهم.

عرض کنم روشى که براى ما در همه حال و همه شرایط در حد ضرورت است روش بندگى و به عبارت دیگر روش خداشناسى است و راه آن طبق آنچه از کتاب و سنت‏برمى‏آید همانا یاد خدا و امتثال تکالیف عملى است. یعنى همان مراقبه و محاسبه است که در نامه اولى خدمتتان عرض شد. فعلا به این ترتیب که هر صبح که از خواب بیدار مى‏شوید تصمیم بگیرید که خدا را فراموش نخواهید کرد. آنگاه به طور استمرار خود را در برابر خدا تصور کنید و شب وقت‏خواب به حساب کارهاى روز بپردازید. اگر غفلتى شده استغفار و توبیخ نفس، و اگر نشده حمدى به خدا بکنید. و ضمنا براى تقویت ذکر تا چهل روز، روزى هزار مرتبه طرف صبح با توجه تام کلمه طیبه لااله‏الاالله بگویید. حال بندگى که از این روش به دست مى‏آید الگو و مقیاس همه حالات زندگى است.

والسلام علیکم

محمد حسین طباطبایى

توضیح

چهل روز

عدد چهل و چهل روز در میان اهل معنى داراى ویژگى است. پیامبر ما در چهل سالگى به رسالت مبعوث شد. میقات موسى(ع)چهل روز بود و هر کس چهل حدیث‏حفظ کند خداوند او را در روز قیامت فقیه محشور فرماید. هر کس چهل روز اعمالش را براى خداوند خالص کند حق تعالى چشمه‏هاى حکمت‏بر زبانش جارى کند و .. و در میان اهل باطن و ریاضت‏شرعى، چله ( چهل روز)نشینى مرسوم بوده است.

ذکر لااله‏الاالله

ذکر آن است که به یاد محبوب باشى و خود را در حضورش دانى و به فرمانش از دل و جان گردن نهى و از نافرمانیش در بیم و حذر باشى.

امام صادق(ع) مى‏فرماید: ذکر خداوند فقط سبحان الله، الحمدلله، لااله‏الاالله و الله اکبر گفتن نیست. بلکه بدان معنى است که هر گاه فرمان الهى بر تو وارد شد به کار بندى و هر گاه نهیى رسید آن کار را ترک کنى.

لیکن براى تقویت‏حضور عندالله، در روایات بسیار به اذکار فراوانى توصیه شده است که بنده بر لب داشته باشد. و چون مرحوم علامه در این نامه به ذکر شریف لااله‏الاالله توصیه فرموده است از روایات متعدد آن به یک روایت‏بسنده مى‏کنیم.

پیامبر گرامى ما مى‏فرماید: نه من و نه هیچ پیامبرى پیش از من، پیامى به عظمت لااله‏الاالله نیاورده‏اند.

جواب علامه طباطبایى به نامه سوم (این نامه در اختیار ما نیست)

بسمه تعالى

برادر عزیز

حالتى که به شما رخ مى‏دهد حالت جذبه است. لازم است که به مراقبه بپردازید و با تمام قوا به سوى خداى متعال توجه کنید و خود را برابر حق ببینید و تصور کنید. و ضمنا روزانه اقلا با خداى خود - عز اسمه - ساعتى خلوت کرده، به ذکر او مشغول باشید. با استخاره یکى از دو ذکر شریف (لااله‏الاالله روزى 1000 مرتبه یا 1750 مرتبه)، (الله بدون حرف ندا روزى 1500 مرتبه و اگر توانستید سه هزار مرتبه) مشغول شوید. و در خوردن و نوشیدن و حرف زدن و معاشرت و خواب، از افراط و تفریط بپرهیزید و فرصت را غنیمت‏شمارید. چنانکه مى‏فرماید: ان لربکم فى ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها و لا تعرضوا عنها. وفقکم الله و ایدکم ان‏شاءالله.

محمد حسین طباطبایى

توضیح

جذبه: حالتى است که بر اثر عنایت و توجه حق تعالى، همه آنچه را که بنده براى پیمودن منازل به سوى خداوند متعال نیاز دارد بدون زحمت‏برایش فراهم مى‏شود و او به آسانى و راحتى مسیر سلوک عرفانى را طى مى‏کند.

ذکر «الله‏»

حق تعالى را نامهاى بسیار است که بدانها خوانده مى‏شود. در قرآن کریم و در دعاها نامهاى فراوان حق تعالى آمده است. و در دعاى جوشن کبیر هزار نام حق تعالى برشمرده شده است.

در میان نامهاى خداوند اسم شریف «الله‏» داراى امتیاز و ویژگى است. چرا که نامهاى دیگر دلالت‏بر بعضى از صفات جلال و جمال خداوند دارد اما اسم «الله‏» ذات خداوند با تمام صفات جلال و جمال را در بر دارد. اهل عرفان به این اسم شریف اهتمام فراوان دارند.

و مى‏دانیم که ذکر نام خدا بدون حرف ندا دلالت‏بر نزدیکى خداوند به بنده دارد. چرا که ندا را براى خطاب به کسى که از ما جداست‏به کار مى‏بریم و چه وقت است که خداوند از ما دور و جدا باشد.

میانه‏روى در خواب و خوراک

بدن ما نیازمند خواب است و بدون آن ادامه حیات برایمان ممکن نیست. لیکن زیاده‏روى در آن براى سلامتى جسم و جان مضر است و در دستورهاى دینى ما از آن نهى شده است. در باره این موضوعات روایات فراوانى وجود دارد که به عنوان نمونه چند آیه و حدیث ذکر مى‏کنیم.

قرآن کریم: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا. (بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید)رسول خدا(ص): به ملکوت راه نیابد کسى که شکمش را پر کند.

رسول خدا(ص): برترین شما نزد خداوند کسى است که گرسنگى و تفکرش طولانى‏تر باشد. و مبغوض‏ترین شما نزد خدواند کسى است که خواب و خوراک و نوشیدنش بسیار باشد.

امام صادق(ع): همانا خداوند زیادى خواب را دشمن مى‏دارد.

امام صادق(ع): زیادى خواب دین و دنیاى آدمى را بر باد مى‏دهد. پیامبر گرامى ما کلام مادر سلیمان پیامبر را نقل مى‏فرماید که خطاب به فرزندش سلیمان گفت: از خواب زیاد پرهیز کن، چرا که خواب زیاد سبب فقر آدمى در روز قیامت مى‏شود.

سخن گفتن و معاشرت با مردم به مقدار لازم

در دستورهاى دینى ما از پرگویى و رفت و آمد بسیار با هر گونه مردمى نهى شده است.

امام کاظم(ع) از پدران گرامیش روایت کند که امیرالمؤمنین(ع) به مردى برخورد که زیاده سخن مى‏گفت. حضرت ایستاد و فرمود: اى مرد، آنچه گویى دو فرشته مراقب بنویسند و به پیشگاه الهى برند، پس آنچه به کارت آید بگو و آنچه به کارت نیاید واگذار.

امام صادق(ع) مى‏فرماید: خداوند به چیزى برتر از سکوت پرستش نشده است.

رسول خدا(ص) مى‏فرماید: در سخن گفتن - به غیر ذکر خداوند - زیاده‏روى نکنید چرا که زیاده سخن گفتن - به غیر ذکر خدا - سبب قساوت قلب مى‏شود و دورترین مردم از خداوند کسى است که دچار قساوت قلب شده باشد.

فیض کاشانى(ره) در کتاب اخلاقى خود در باره عزلت و کناره‏گیرى یا معاشرت با مردم و فواید هر کدام فصلى طولانى اختصاص داده است و در پایان به منظور جمع‏بندى مى‏فرماید:

با شناخت فواید و مضار عزلت و کناره‏گیرى دانستى که نمى‏توان یکسر حکم کرد که کناره‏گیرى از همه کس و همه جا و از سوى هر کسى پسندیده یا ناپسند است‏بلکه بستگى دارد که خود شخص که باشد و همنشینش چگونه آدمى باشد و انگیزه آنان در معاشرت چه باشد. بایستى دید که به سبب آمیزش با او چه چیزى را به دست مى‏آورى و چه چیزى را از دست مى‏دهى و پس از مقایسه بهترین را برگزین.

سخن آخر اینکه کناره‏گیرى کامل از مردم سبب دشمنى آنها مى‏شود و معاشرت بسیار هم سبب گرفتار شدن به همنشینان بد مى‏شود. پس راه میانه را برگزین. و این راه میانه و حد وسط با ملاحظه حالات و فواید و آفات، تفاوت مى‏یابد. این سخن، حرف حق و خالص است و غیر از این هر چه گویند سخنى است نارسا.

اغتنام فرصت

براى دست زدن به کارى و توفیق در آن، هزار و یک شرط بایستى تحقق یابد تا بتوان به هدف نایل شد. هر گاه تمام زمینه‏ها و شرایط فراهم آمد بایستى سریع اقدام کرد و دست‏به کار شد و فرصت از دست مى‏رود و فراهم آمدن دوباره زمینه دیر دست مى‏دهد.

امام على(ع) مى‏فرماید: الفرصة تمر مر السحاب. (فرصتها و زمینه‏هاى مساعد چون ابر گذراست) به سرعت مى‏گذرد و بازگشت ندارد. و هر گاه فرصتها از دست رفت‏به فرموده امام على(ع) اضاعة الفرصة غصة (از دست دادن فرصت موجب غصه است).

در حدیث‏شریفى که پایان بخش نامه‏هاى مرحوم علامه است اشاره به این است که در روزگار و دوره هر کس گهگاه نسیم رحمت مى‏وزد و نفخه رحمانى دیردیر دست مى‏دهد. حال که چنین است‏بایستى خود را در معرض آن قرار داد و از آن بهره جست. و مبادا که به آن پشت کنید و از آن غفلت ورزید.

 




social code
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 86 آذر 4 توسط بهار انتظار | نظر بدهید

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از مدتها دوری از شما دوستان گرامی و آپ نکردن وبلاگم تصمیم گرفتم دوباره به این کلبه یه سروسامونی بدم .

برای همینم میخوام اولین مطلبی که میزارم یه مطلب اخلاقی باشه .

حالا با اجازه شمااولین مطلب رو از صحبتهای علامه بزرگوار طباطبایی براتون بگم.

بخونید که شنیدنیه.

 




social code
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.