نوشته شده در تاریخ جمعه 88 مرداد 16 توسط
بهار انتظار | نظر
بسم الله الرحمن الرحیم
آنجا که خانه توست دنیای دیگری هست
آری در این زمین هم، یک جای بهتری هست
هر صبحدم که خورشید از خانه تو خیزد
گوید که آی مردم اینجا پیمبری هست
نامه نوشتم اما، مانده به روی دستم
اینجا پر از کلاغ است، آنجا کبوتری هست؟
آقا اگر بیاییم آن شهر بانک دارد؟!
بازارتان چطور است؟ اجناس و مشتری هست؟!
اینجا دلارهامان در گاو صندوق امن است
آنجا اگر بیاییم اصلا کلانتری هست؟!
ما اعتقاد داریم چایی اول وقت
حالا نماز بعداً، آنجا سماوری هست؟!
هر جمعه سفره چیدید تا میهمان بیاید
آقا ببخش ما را کار مهمتری هست
این جمعه خسته بودیم، بگذار هفته بعد
حالا که وقت داریم، یا ماه دیگری هست
گم گشته ایم آقا پیدا کنید ما را
در لابلای این شهر، این شهر محشری هست
جز چند عده معدود، باقی خوشیم آقا
اصلا حواسمان نیست دنیای دیگری هست!