نوشته شده در تاریخ جمعه 88 شهریور 6 توسط
بهار انتظار | نظر بدهید
بسم ربّ المهدی (عج)
از عطش ِ چشم ، اشکم زبانه می شکد!
و جوانه های محبت با موج ِ خاطره ها تا دوردستِ ظهور پر می کشند .
آرزوی حضور در ظهورت ،
در روزگار شیرین تر از عسل ِ تو ...
که پروانه وار گِردِ شمع وجود مبارک تو طواف خواهیم کرد ...
اشک به چشم و دست به شمشیرم نموده است ... !
رمز آشنایی ... دیر آشنایی ... دور آشنایی من ،
زبان ِ اشک ، و سخن ِ چشم ِ من ... !
و استقبال من از جمال ملکوتی تو ، این شعار من :
با تو ، برای تو ، با ادب !!!
اللهم عجّل لولیک الفرج
طبقه بندی: اشک، صاحب الزمان، سخن، ظهور، آروز، خاطره